Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8683 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
blunderingly
U
ازروی اشتباه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
range error
U
اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
injudiciously
U
بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
pusillanimously
U
ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
pig headedly
U
ازروی کله شقی ازروی کودنی
impartially
U
ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
fast and loose
U
ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
discerningly
U
ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
expertly
U
ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically
U
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
glitches
U
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch
U
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place
<idiom>
U
درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake.
[I regard that as a mistake.]
U
این به نظر من اشتباه است.
[این را من اشتباه بحساب می آورم.]
datum error
U
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
from
U
ازروی
blamelessly
U
ازروی بی گناهی
stupidly
U
ازروی نادانی
obedienlv
U
ازروی فرمانبرداری
basely
U
ازروی پستی
muddily
U
ازروی گیجی
mystically
U
ازروی تصوف
antagonistically
U
ازروی رقابت
by i
U
ازروی ندانستگی
by the book
U
ازروی کتاب
irreverently
U
ازروی بی حرمتی
huffily
U
ازروی کج خلقی
constantly
U
ازروی ثبات
disgustedly
U
ازروی بیزاری
discursively
U
ازروی استدلال
discontentedly
U
ازروی نارضایتی
deridingly
U
ازروی ریشخند
circumspectly
U
ازروی احتیاط
crookedly
U
ازروی نادرستی
corruptly
U
ازروی تباهی
contextually
U
ازروی قراین
constrainedly
U
ازروی اجبار
considerately
U
ازروی ملاحظه
cold heartedly
U
ازروی بی عاطفگی
contumaciously
U
ازروی سرکشی
huffily
U
ازروی زودرنجی
inefficiently
U
ازروی بی عرضگی
inefficiently
U
ازروی بی کفایتی
puerilely
U
ازروی بچگی
childishly
U
ازروی بچگی
subtly
U
ازروی زیرکی
flippantly
U
ازروی سبکی
to get off
U
برخاستن ازروی
impatiently
U
ازروی ناشکیبایی
impatiently
U
ازروی بی صبری
brotherly
U
ازروی دوستی
economically
U
ازروی اقتصاد
despondently
U
ازروی افسردگی
despondingly
U
ازروی افسردگی
glaringly
U
ازروی خودنمائی
courageously
U
ازروی جرات
irritably
U
ازروی تندی
inquisitively
U
ازروی کنجکاوی
submissively
U
ازروی فروتنی
rakishly
U
ازروی هرزگی
facetiously
U
ازروی شوخی
open mindldly
U
ازروی بی تعصبی
lightly
U
ازروی بی علاقگی
perfidiously
U
ازروی خیانت
pettishly
U
ازروی کج خلقی
querulousy
U
ازروی کج خلقی
inadequately
U
ازروی بی کفایتی
pessimistically
U
ازروی بد بینی
politicly
U
ازروی مصلحت
powerlessly
U
ازروی ضعف
profligately
U
ازروی هرزگی
empirically
U
ازروی شارلاتانی
purposelessly
U
ازروی بی مقصودی
joyfully
U
ازروی خوشحالی
irritably
U
ازروی تندمزاجی
inexactly
U
ازروی بی دقتی
ill humouredly
U
ازروی بدخلقی
ill humouredness
U
ازروی بد خلقی
flightily
U
ازروی بوالهوسی
ill naturedly
U
ازروی بد خویی
flatulently
U
ازروی نفخ
illy
U
ازروی بد خواهی
dissolute
U
ازروی هرزگی
finically
U
ازروی وسواس
indelicately
U
ازروی بی نزاکتی
inexorably
U
ازروی سنگدلی
immorally
U
از ازروی بد اخلاقی
in the abstract
U
ازروی تجرید
ill humouredly
U
ازروی بد خویی
hurry skurry
U
ازروی دستپاچگی
preponderantly
U
ازروی فضیلت
glozingly
U
ازروی مداهنه
distractedly
U
ازروی گیجی
shabbily
U
ازروی پستی
frivolously
U
ازروی نادانی
fractiously
U
ازروی کج خلقی
flatulently
U
ازروی لاف
headily
U
ازروی خودسری
floutingly
U
ازروی اهانت
heretically
U
ازروی فسادعقیده
floutingly
U
ازروی استهزاء
hurry scurry
U
ازروی دستپاچگی
indecisively
U
ازروی دو دلی
fatuously
U
ازروی بیشعوری
insesately
U
ازروی بیحسی
emulously
U
ازروی هم چشمی
egotistically
U
ازروی خودبینی
sure
U
ازروی یقین
irreligiously
U
ازروی بی دینی
indecently
U
ازروی بی شرمی
doubliy
U
ازروی تزویر
dizzily
U
ازروی گیجی
distastefully
U
ازروی بی رغبتی
dissolutely
U
ازروی هرزگی
grammatically
U
ازروی دستور
disobilgingly
U
ازروی نامهربانی
disingenuously
U
ازروی تزویر
dishonorable
U
ازروی بی شرمی
surer
U
ازروی یقین
surest
U
ازروی یقین
experientially
U
ازروی تجربه
excursively
U
ازروی بی ترتیبی
insesately
U
ازروی بی عاطفگی
irresolutely
U
ازروی بی تصمیمی
evadingly
U
ازروی تجاهل
inconstantly
U
ازروی بی ثباتی
irefully
U
ازروی تندی
enterprisingly
U
ازروی توکل
equivocally
U
ازروی ایهام
incontinently
U
ازروی بی عفتی
the quilt slipped off the bed
U
لحاف ازروی رختخواب
hat in hand
U
چاپلوسانه ازروی پستی
inadvertenly
U
ازروی عدم توجه
ground observation
U
دیدبانی ازروی زمین
glibly
U
ازروی چرب زبانی
cravenly
U
ازروی ترس وپستی
in a partisan spirit
U
طرفدارانه ازروی تعصب
rancorously
U
ازروی کینه وبغض
immodestly
U
ازروی بی حیایی گستاخانه
inexpertly
U
ازروی ناشی گری
flashily
U
ازروی خودنمایی یاخودفروشی
fierily
U
ازروی اتش مزاجی
nattily
U
ازروی زبر دستی
fictitiously
U
ازروی جعل بطورعاریتی
adherently
U
هواخواهانه ازروی تابعیت
feignedly
U
ازروی بهانه باتزویر
by the piece
U
ازروی کار کرد
cockily
U
ازروی گستاخی یاخودبینی
commandingly
U
باتوانایی ازروی قدرت
endophagous
U
تغذیه کننده ازروی
contritely
U
ازروی توبه وپشیمانی
crassly
U
ازروی زمختی یاکودنی
duty call
U
دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
inertly
U
ازروی بیحالی یا تنبلی
flauntingly
U
باجلوه ازروی خودنمایی
flightily
U
ازروی تلون مزاج
piggishly
U
ازروی خوک منشی
get over
U
ازروی چیزی گذشتن
genealogically
U
ازروی نسبت نامه
phonologically
U
ازروی صدا شناسی
inexpertly
U
ازروی کار ناشناسی
fractiously
U
ازروی سرکشی عبوسانه
iniquitously
U
ازروی بی عدالتی بناحق
petulantly
U
ازروی تندی یا کج خلقی
perspicaciously
U
بفراست ازروی فراست
perfidiously
U
ازروی پیمان شکنی
peaceably
U
ازروی صلح جویی
papistically
U
ازروی پاپ پرستی
out of mere freak
U
صرفا ازروی بوالهوسی
disputatiously
U
ازروی ستیزه جویی
bucks
U
ازروی خرک پریدن
systematically
U
ازروی یک اسلوب معین
roguishly
U
ازروی بد ذاتی یاشیطنت
vanally
U
ازروی پستی مزدوروار
well advised
U
ازروی عقل و منطق
with a bad grace
U
به اکراه ازروی بی میلی
To jump across the stream.
U
ازروی نهر آب پریدن
buck
U
ازروی خرک پریدن
impatiently
U
ازروی بیطاقتی باشتیاق
philanthropically
U
ازروی نوع پرستش یا بشردوستی
phonographer
U
متخصص تندنویسی ازروی صدا
He obeyed from fear.
U
ازروی ترس اطاعت کرد
ingenuously
U
ازروی سادگی بارک گویی
geodetically
U
ازروی علم زمین پیمایی
geomancy
U
غیب گویی ازروی خاک
politicly
U
مدبرانه ازروی کاردانی یا زیرکی
distractedly
U
اشفته وار ازروی حیرت
He did it out of friendship.
U
ازروی دوستی اینکار راکرد
exclaim
U
ازروی تعجب فریاد زدن
exclaiming
U
ازروی تعجب فریاد زدن
exclaims
U
ازروی تعجب فریاد زدن
condescendingly
U
ازروی فروتنی یامهربانی لطفا
hurdles
U
مسابقه پرش ازروی مانع
hurdle
U
مسابقه پرش ازروی مانع
contemptuously
U
بطوراهانت امیز- ازروی استهزاوتحقیر
disinterestedly
U
ازروی بی طرفی یابی علاقگی
chastely
U
ازروی پاکی یاپاکدامنی عفیفانه
overbearingly
U
ازروی تشخص یا تکبر متکبرانه
elenchus
U
رد ازروی قیاس و صغری وکبری
passive obedience
U
فرمانبرداری ازروی بردباری یا بی ارادگی
Recent search history
Forum search
1
nternal brand management of destination brands: Exploring the roles of destination management organisations and operators
1
i had to see for myself
1
the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
0
nest building
0
.کفشهایت(لنگه ی چپ و راست)را اشتباه/جابه جا پوشیدی
0
کفشهایت(لنگه چپ و راست)را اشتباه/جابه جا پوشیدی.
0
اشتباه فکر میکنید
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com